۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

1 اسفند 87

بعد از مدتها نوشتنم گرفت!
ماجرا را با برنامه واحد فرهنگی تحکیم شروع میکنم.
هفته ی پیش، 24 بهمن سالگرد وفات فروغ بود. امروز به همراه بچه های شورای تهران تحکیم و تعدادی از بچه های شهرستان به ظهیرالدوله رفتیم، سر خاک فروغ. فکر نمیکردم این قدر خوب استقبال بشه، 30 نفری میشدیم. بچه ها هم چند تا شعر از فروغ خوندن و بعد هم یه سر به ایرج میزرا و بهار و رهی معیری و وزیری و ...
بعد هم که جلسه شورا تهران را منزل یکی از دوستان برگزار کردیم که بحث عمده مربوط به وضعیت انجمن ها و موضع گیری انتخاباتی تحکیم بود. وضعیت انجمن ها بد نیست اما متاسفانه تعداد بازداشت ها زیاد شده و نگران کننده است. در مورد انتخابات هم ما بحث های زیادی کردیم و مشارکت بچه ها توی بحث ها خوب بود. نکته مثبت موضع گیری انتخاباتی تحکیم در مورد انتخابات آینده شاید همین دخیل دادن نظرات تمامی انجمن ها و تصمیم گیری به صورت مشارکتی و مشورتیه.
بعد هم سری به جلسات ماهانه عبدالله نوری زدیم و تمام.
الان داشتم مستند بی.بی.سی در مورد انقلاب 57 را تماشا میکردم. یک رخداد، یک استثنا، یک رویا. طوفانی که راه افتاده بود و هیچ چیز نمیتوانست جلوی آن را بگیرد. باز کردن فضای سیاسی، بازداشت وزرای پیشین، آمدن بختیار، همه و همه در برابر طوفان انقلاب هیچ اثری نداشت. همه میخواستند انقلاب بکنند. وقتی احساس میکنی می توانی تجربه ی حضور در یک انقلاب را در تاریخ زندگیت ثبت کنی شاید آنقدر مست و شیدا شوی که دیگر هیچ کدام از این تحولات را نبینی و فقط به یک کلمه فکر کنی "انقلاب".
یک جمله از فیلم که فکر کنم یکی از کارکنان سفارت آمریکا در ایرانِ آن سال ها که بعدها هم به گروگان گرفته شد گفت :
"انقلاب مثل یک طوفان است. پرقدرت و زیبا. اما بعد از آن هم میتوان شاهد آرامش و رنگین کمان بود هم احتمال دارد سیلی راه بیافتد و همه چیز را خراب کند."

چند مقاله:

سیاست از قدرت تا توهم

تابلوی نظام اندیشگی میرحسین موسوی