سانماركوس ديگر مثل سابق نبود، مثل يك بچهي خوب اما عقب افتاده، زاواليتا. نميدانستي، حتي واژهها را نميفهميدي، بايد ياد ميگرفتي كه آپريسمو چيست. فاشيسم يعني چه، كمونيسم كدام است، و چرا سانماركوس مثل سابق نبود: چون از زمان كودتاي اودريا رهبران دانشجويان تحت تعقيب بودند و كانونهاي اتحاديه از هم پاشيده بود، چون كلاسها پر از خبرچينهايي بود كه به اسم دانشجو وارد شده بودند...
همان سال اول بود، زاواليتا، وقتي که ديدي سانمارکوس روسپيخانهاي است و نه آن بهشتي که فکر ميکردي؟ چه چيزش را دوست نداشتي، پسر؟ اين نبود که کلاسها به جاي آوريل در ژوئن شروع شد، اين هم نبود که استادان به اندازه ميز و نيمکتها فرسوده و پوسيده بودند، فکر ميکند، بيعلاقگي همشاگرديهايش بود وقتي که صحبت کتاب پيش ميآمد و سهلانگاري و بيدرديشان وقتي که حرف از سياست بود.... آيدا ميگفت شايد حقوق استادان خيلي ناچيز است، آنها احتمالا در ادارات هم كار ميكنند، درس خصوصي ميدهند، بيشتر از اين نميشود ازشان انتظار داشت. خاكوبو ميگفت، بايد علت اين بيعلاقگي دانشجويان را درك كني، سيستم آنها را اينطور بار آورده: بايد بهاشان انگيزه داد، آموزش داد، سازمان داد.
گفت وگو در کاتدرال، ماريو بارگاس يوسا، ترجمه عبدالله کوثري
همان سال اول بود، زاواليتا، وقتي که ديدي سانمارکوس روسپيخانهاي است و نه آن بهشتي که فکر ميکردي؟ چه چيزش را دوست نداشتي، پسر؟ اين نبود که کلاسها به جاي آوريل در ژوئن شروع شد، اين هم نبود که استادان به اندازه ميز و نيمکتها فرسوده و پوسيده بودند، فکر ميکند، بيعلاقگي همشاگرديهايش بود وقتي که صحبت کتاب پيش ميآمد و سهلانگاري و بيدرديشان وقتي که حرف از سياست بود.... آيدا ميگفت شايد حقوق استادان خيلي ناچيز است، آنها احتمالا در ادارات هم كار ميكنند، درس خصوصي ميدهند، بيشتر از اين نميشود ازشان انتظار داشت. خاكوبو ميگفت، بايد علت اين بيعلاقگي دانشجويان را درك كني، سيستم آنها را اينطور بار آورده: بايد بهاشان انگيزه داد، آموزش داد، سازمان داد.
گفت وگو در کاتدرال، ماريو بارگاس يوسا، ترجمه عبدالله کوثري